معجزه ی روزِ زن ، بت های دردم شکســــــــت
شادی و عشق و ایثار ، بر لبِ عشقم نشست
***
یه دفعه کنجِ دیوار ، تلخِ لبت شنیـــــــــدم
با غمزه های پر جوش، حرفِ دلت کشیدم
***
کنارِ کارتِ پستال ، قلبمُ هدیه کـــــــــــــــردم
دلم با او سفر رفت ، بی او که خیلی سردم
***
آشفته کردی دیدار ، دردت معنی نداره
تو اون بلوغِ مهتاب ، چرا مستی دوبــاره
***
بستم زبونم از عمد ، تو راهِ رستگـاری
در سایه ی وجودم ، تو باغم استواری
***
مبارک این روزِ تو ، صد ساله زنده باشـــــــی
یه عمری از محبّت ، با عشق و خنده باشی
***
دلم نوشته حرفش ، خوشحال و بی بهانه
به یادِ تو سرودم ، بخون صدها ترانـــه
***
تبداری روزِ روشن ، تو باغِ غنچه هایـــت
دلم شبش شکسته ،به یادِ غصّه هایت
***
بازم دلم گرفته ، بازم تنگِ غروبــــــــــــــه
می لرزه قلبم امروز ، سرمای تو چه خوبه
***
جاسم ثعلبی (حسّانی) 20/12/1391
:: برچسبها:
بت های دردم (تبریک روز زن) ,
:: بازدید از این مطلب : 1740
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0